کد مطلب:25345
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
حضرت ابراهيم از چه براهيني براي هدايت قومش استفاده كرد؟
ابراهيم براي هدايت قوم خويش، از براهين دلنشين فطري كمك گرفت و بر دو مطلب تكيه نمود هر چند هر دو به يك معنا و به يك چيز باز ميگردند و آن اينكه ملاك ربوبيت در معبودها نيست:
1- معبودهاي شما موجودهاي كور و كري هستند و توانايي دفع ضرر و يا رساندن سود به شما را ندارند چنانكه ميفرمايد: «و اتل عليهم نبأ إبراهيم @ إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون @ قالوا نعبد أصناماً فنظل لها عاكفين @ قال هل يسمعونكم إذ تدعون @ أو ينفعونكم أو يضرون». ]براي مردم سرگذشت ابراهيم را بازگو كن. آنگاه كه به پدر و خويشان خود گفت: چه چيز را ميپرستيد؟ گفتند: بتها را ميپرستيم، و در عبادت آنان پايداريم. در پاسخ گفت آيا: آنگاه كه آنها را ميخوانيد، سخن شما را ميشنوند؟ آيا ميتوانند به شما سود و زياني برسانند؟[ شعراء/69-72
چه برهاني روشنتر از اين. پروردگار انسان كسي است كه نياز انسان را برطرف كند و توانايي بر سود و زيان او داشته باشد. موجود فاقد اين ويژگي كوچكترين شايستگي براي خضوع انسان را در برابر او ندارد.
شايد سؤال ابراهيم در آغاز سخن از معبود آنان «ما تعبدون» به خاطر تحقير خدايان آنها بوده است، چنانكه قبلاً يادآور شديم.
2- پروردگار كسي است كه سرنوشت انسان را در اختيار دارد. به او روزي ميدهد، تا به حيات خود ادامه دهد و اگر قطع كند چراغ زندگي انسان خاموش ميشود، در حالي كه اين بتها فاقد چنين كمالي ميباشند. در اين صورت بايد اين خدانماها را رها كرد و خدايي را پرستيد كه شنوا، بينا و مالك رزق انسان است چنانكه ميفرمايد:
«و إبراهيم إذ قال لقومه اعبدوا الله و اتقوه ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون @ إنما تعبدون من دون الله أوثاناً و تخلقون إفكاً إن الذين تعبدون من دون الله لا يملكون لكم رزقاً فابتغوا عندا الله الرزق و اعبدوه و اشكروا له إليه ترجعون»: ]به ياد آر ابراهيم را آنگاه كه به خويشان خود گفت: خدا را بپرستيد و از (مخالفت) او بپرهيزيد، اگر بدانيد اين براي شما بهتر است، (ولي بر عكس) جز خدا بتهايي را ميپرستيد و افترا ميبنديد (در اينكه آنان را خدا ميخوانيد). چيزهايي را كه جز خدا ميپرستيد، مالك روزي شما نيستند، پس روزي را از خدا بخواهيد و او را بپرستيد و سپاسگزار باشيد بازگشت شما به سوي اوست[. عنكبوت/16-17
از برخي از آيات استفاده ميشود كه آنان با پرستش بتها، خدا را نيز پرستش ميكردند از اين رو وقتي ابراهيم از معبودهاي آنان تبري ميجويد، خدا را استثناء ميكند چنانكه ميفرمايد: «و إذا قال إبراهيم لأبيه و قومه إنني براء مما تعبدون إلا الذي فطرني فإنه سيهدين» :]آنگاه كه ابراهيم به پدر و قوم خود گفت: من از معبودهاي شما همگي بيزارم، مگر آن كس كه مرا آفريده و او مرا هدايت ميكند[ زخرف/26